زمانی که سیاستهای کلی مدیران ارشد یک موسسه خدمات آموزشی ، خواسته یا ناخواسته صرفا بر محوربالا بردن تعداد دانشجویان و به تبع آن درآمدهای آن موسسه شکل می گیرد حاصل آنی می شود که امروز به وضوح می توان آثار آن را در دانشگاه آزاد اسلامی واحد سپیدان شاهد بود. اگر به حجم فضای آموزشی و تعداد دانشجویان واحد در سالهای قبل و همچنین میزان خدمات آموزشی و رفاهی که این واحد در سال قبل به دانشجویانش ارائه می کرد بنگریم ( گر چه با کاستیهای فراوانی همراه بود به حدی که اغلب اعتراض دانشجویان را بر می انگیخت ) و آن را با وضعیت امروز این دانشگاه مقایسه کنیم دسترسی به موارد ذیل بدیهی به نظر می رسند :
- افزایش تعداد دانشجویان واحد: 35%
- افزایش رشته های مصوب واحد :50%
- افزایش شهریه ها :هر سال 10%
و اما :
- افزایش فضای آموزشی جدیدالاحداث: 0% !!!
- افزایش تعداد اساتید مجرب و هیئت علمی : 0% !! ( به راحتی می توان شاهد بود که کمتر استاد مجربی حاضر می شود بیش از یک ترم در این واحد حضور یابد و این واحد به وضوح تبدیل به کارگاه کسب مهارت تدریس جهت دانشجویان ترمهای آخر کارشناسی ارشدشده است! )
- افزایش فضاهای کارگاهی 0% !!! ( استفاده از فضای کارگاه عمومی به عنوان کتابخانه و نمازخانه ! )
- کاهش خدمات رفاهی از جمله تعداد سرویسهای مخصوص دانشجویان: 100% !!!!!! ( لغو سرویسها و فروش آنها و به تبع آن حمل و نقل دانشجویان با سرویسهای ترمینال و وسایل - شخصی که حتی باعث مرگ یک دانشجو و همچنین آسیب دیدگیهای شدید برای تعداد زیادی از آنان شده است و این در حالیست که مسئولین قبلی با وعده سرویس رایگان دانشجویان قدیم را راضی به حضور در واحد کرده بودند)
- کاهش امکانات پژوهشی ( از جمله کتابخانه و ... ): 100% !!!!!!!! ( می توان به اختصاص فضای کتابخانه جهت محل تشکیل کلاس اشاره کرد !!! به گونه ای که این واحد اکنون فاقد فضای کتابخانه است)
گر چه تعبیر یکی از دوستان زیاد محترمانه به نظر نمی رسد اما چندان دور از ذهن هم نیست این دوست عزیز معتقد بودند در خوشبینانه ترین شرایط مسئولین واحد ناخواسته اداره این واحد را با اداره یک واحد دامداری اشتباه گرفته اند ! و هنر خود را این می دانند که روز به روز در آن فضای محدود تعداد بیشتری دام را نگهداری می کنند !!! گر چه گاها اشاره می کنند که در آینده ای نزدیک به فضای دامداری خواهند افزود ! ( با اظهار تاسف شدید ، عمیقا از دوستان گرانقدر دانشجو عذر خواهی می کنم!!)
هیچ فرد عاقل و عادلی نمی تواند منکر کارمند محوری شدید در این واحد و همچنین به هیچ انگاشتن سلسله مراتبها در این واحد شود و از سویی در این واحد کمتر کارمندی را می توان یافت که معتقد به اصل بودن دانشجو در واحد باشد .
فاجعه استفاده از استاد با مدرک قلابی !!! لغو سرویس دانشگاه و سپردن نورچشمیهای مردم به دست رانندگانی بعضا غیرمتعهد و .... ( که آخرین آن مصدوم شدن چند تن از دانشجویان واحد در روز قبل به واسطه عدم توانایی راننده در کنترل ماشین و .... ) ، عدم وجود کتابخانه در دانشگاه و ... چه معنایی جز اندیشیدن صرف به سودآوری بیشتر ، رفع مسئولیت از سر خود و قائل شدن کمترین اهمیت برای دانشجو می تواند داشته باشد !!
آیا مسئولین دانشگاه می توانند پاسخگو باشند که چرا علی رغم عدم حضور حتی یک استاد با مدرک دکترا جهت درسهای تخصصی و استفاده از اساتیدی که اکثرا هنوز دانشجویند و ... مصر به تصویب رشته کارشناسی تاپیوسته کامپیوتر بوده اند.
آیا مسئولین دانشگاه می خواهند منکر تعویض چند راننده اتوبوس به واسطه اعتیاد آنان شوند . آیا واقعا سپردن عنان وسیله رفت و آمد نوامیس و امیدهای زندگانی مردم به دست راننده های غیر متعهد مسئله بی اهمیتی است ؟ استفاده از راننده اتوبوسی که به جنون سرعت اشتهار دارد آخرین شاهکار آقایان است . گر چه این نقص از طرفی به شرکت طرف قرارداد سرویسهای دانشگاه بر می گردد اما آیا مسئولین به واقع محق ترین و شایسته ترین شرکت را برای این امر برگزیده اند ؟
دوست دارم از مسئولین دانشگاه ، بپرسم که آیا هیچ کدام آنها به قصد عیادت بر بالین مهندس دیانت مدیرگروه کامپیوتر ، که یکی از قربانیان مسیر پرحادثه سپیدان بوده اند ، حاضر شده اند!!؟ وقتی که میزان قائل شدن اهمیت آنها برای مدیر گروه کامپیوتر تا این حد است ، دیگر متوقع بودن برای حضور آنها در کنار دانشجویان آسیب دیده بستری در بیمارستان چمران، چندان عاقلانه نیست !
مدتی قبل یکی از دانشجویان مقطع کارشناسی ( مرحوم سید حسن موسوی ) به رحمت ایزدی پیوست ، اما متاسفانه خارج از عدم حضور مسئولین واحد در مراسمات این عزیز ، شاهد هیچگونه پیام تسلیت ( پلاکارد و ... ) نیز نبودیم !
به هر حال با شیوه کنونی مدیریت واحد ( گر چه می توان حکایتگر روزهای روشنتری باشد ) روز به روز بر عصبانیت دانشجویان افزوده می شود. این درددلها را گفتیم تا مگر گوش شنوایی باشد تا از پیش آمدن هر گونه بحرانی جلوگیری شود . امید که موثر واقع شود ...
سلام.... در مورد مسئله ای که طرح کردید باید بگم که این مشکلات فقط مربوط به دانشگاه شما نیست. دانشجو های اکثر دانشگاه ها با این چنین مشکلاتی دستو پنجه نرم میکنن. به هر حال امیدوارم مشکلات همه ی ماها حل بشه
سلام.وقتی انخاب مدیران اینجوری بی سر و سامانه وضع دانشگاهاش همینه.این هرج و مرج فقط واسه دانشگاه نیست واسه خیلی چیزا هست.
سلام انشاالله با تحول مدیریتی در گسشور ایران دانشگاهها نیز مد نظر قرار گرفته واول ایجاد فرصت شغلی و بعد فراهم کردن امکانات وایجاد تعادل بین کار وشغت واموزش وبعدپذیرش دانشجو اما حادثه خبر نمیکند جاده اتومبیل راننده همه دارای مشکل خدا رحم کرده شاکر باشید وصبور
سلام
واقعا می فهمم چی می گید! متاسفم ، این کشور که اولین کشور دارای دانشگاه در جهان رو یدک می کشه، به این وضع دچار شده! آقای دکتر(!!) جاسبی علت تشکیل دانشگاه آزاد رو فقط بالا بردن سطح فرهنگی و نه اشتغال زایی عنوان کرده بود. البته من فکر می کنم دست اندر کاران این دانشگاه هنوز معنای محیط علمی و ... رو درک نکردن!حیف از این کشور که ....!!!!!!
سلام...اینقدر از این مشکلات که آدم نمی دونه کدومش رو بگه...خاک بر سرشون کنن با این وضع دانشگاه و دانشجو داریشون..دانشگاه ما هم هر سال کشته میده بدلیل همین چیزهایی که شما گفتید...سرعت بیش از حد ماشین ها...کو گوش شنوا !!!
سلام عزیز من چه کار میتونم بکنم براتون؟
گر چه بدیهی است بسیاری از مشکلاتی که دوست نگارنده فرموده اند موجود می باشد اما شاید بهتر می بود که ایشان لحن آرامتری را برای بیان دردودلهای خود بر می گزیدند . اما تردیدی نیست که اغلب مشکلات مزبور وجود دارند و نباید یک جانبه به قاضی رفت که برخی از مسئولین نیز در پی برطرف کردن مشکلات هستند . به امید حل شدن تمام مشکلات و با آرزوی سلامتی و شفای عاجل برای دوستان آسیب دیده مان ( اجلالی پور و شبانی ) و همچنین مهندس دیانت مدیر گروه کامپیوتر. انشالله
در ضمن امیدوارم مسئولین دانشگاه همانطوریکه قول دادند در زمینه رسیدگی به تخلف احتمالی راننده بیمه دانشجویان وضعیت درسی ایشان و ... رسیدگی لازم را به عمل بیاورند.
با عرض سلام و احترام: فکر میکنم که در اینجا ها باید فرق بین یک دانشجوی فهیم و با درک بالا را با یک نفر فرد عامی تشخیص داد.اعتراض دانشجو با منطق است و خرد ورزی...به دعای خیرتان نیازمندم.در پناه خدا
سلام من فقط خواستم به آقای شارخ ریحانی بخاطر از دست دادن مادر گرامیشان تسلیت عرض کنم و بگم شارخ جان ما را در غم خود شریک بدان .
یا علی
...سلام...آخه چیزی می مونه برای گفتن...... واقعا متاسفم واقعا این همه هزینه صرف چیزهایی میشه که کوچکترین نقشی در آینده کشورمون نداره که هیچ ضرر هم داره اون وقت برای تحصیل و امکانات آموزشی اینقدر بی اهمیت همه چیز جلوه می کنه که هیچ کس دلش نسوزه.....متاسفم گرچه تاسف من و تو و او هیچ کاری نمی تواند بکند...خواهر کوچیکه!
با سلام...مطالب بیانشده کاملا به حق بود.تاسف خوردن و یا
سرگرم کردن خود به این موضوع که همه جا این شرایط است
فایده ای ندارد.گرفتن حق تنها راه چاره است.
بابا جمع کنید این دانشگاه رو
این همه زمین لم یزرع بین شیراز و سپیدان وجود داره
چه لوزومی داشت تو این جهنم دره دانشگاه بسازن
خدا به دادمون برسه
اگه شانس بیارم زنده فارق التحصیل بشم سه شب مهمونی سنگین میدم
۵۰۰۰۰۰۰۰۰۰تومان نزر هم روش
خداحافظ
خدا رو شکر که وضع از این بدتر نیست. آخه می دونید؟ وضعیت بدتر هم هست چون از این دنیا - از این هموطنان لر - از این مسوولین محترم و مخصوصا از دانشگاه آزاد و دانشجویان بی سر و صدا همه چیز بر میآد.
شاید هم قرار شد همه (دختر و پسر ) توی صف باستند و وقتی خبرنگار ازشون بپرسه که چه خواسته ای دارید؟ بگن خواهش می کنیم تعداد.... را زیاد کنید که ما ایرانیان با فرهنگ این قدر توی صف نباشیم.
بنا براین برید خدا رو شکر کنید که توی دانشگاه واقعا آزار هنوز ... تشکیل نشده !!!!!!!
اصلا ناراحت نباشید.به جای همه این کمبودها هفته بسیج را خیلی با شکوه برگزار کردند.بعدشم دانشجو کلاس و کتا بخونه
برای چی میخوا؟.یه نماز خونه میارزه به صد تا کلاس.مدرک بهتره یا بهشت؟این بنده خدا مسولا هم همه تلاششون واسه همین.وقتی میگن مانتو کوتاه نپوشید میخوان اون دنیا تو اتیش جهنم نسوزیم.این مهمتر یا اینکه وقتشون را صرف انتخاب راننده بکونن؟یا کتابخونه بسازن؟بابا علم چی چی؟ولش کن.باغ ها و چشمه های اوون دنیا
رو دریاب.فقط کافی چشم و گوشمون رو ببندیم.هر چی گفتن مثل میمون تقلید کنیم.
تو این خراب شده من هم درس خوندم و هر سال شاهد مرگ خیلی از دوستان و هم دانشگاهیام بودم
متاسفانه این دانشگاه از هیچ نظر صلاحیت ندارد
من هم به نوبه خودم به هم دانشگاهیم تسلیت می گم.و به عرض همه برسانم که مسئولین این دانشگاه فقط کاری را که دوست دارند انجام میدن و به حرفهای من و شوما هیچ اهمیتی نمیدن...
faghat omidvaram ta chahar shanbe ye fekri be halemoon bekonan
به امید روزی که شکنجه گاه سپیدان تعطیل گردد.
قربون بچه های شیراز